آري اگر تنها ترتين تنها شوم باز هم خدا هست
او جانشين همه ي نداشته هاي من است.
ما اهل دليم اشاره را مي فهميم
راز شب پرستاره را مي فهميم
با پنجره هاي بسته عادت داريم
با هر كه دل شكسته نسبت داريم.
باران باش ببار نپرس پياله هاي خالي از آن كيست.
پدر حرامت باشد آن لذت كه آن شب در كنار مادرم تنها به سر بردي و تو اي مادر كه در چشمان خود مي سوزان نمي كردي چنون بيچاره اي چون من كنون آواره اي چون من در اين بدبخت سراي شهر بدبختان نمي آمد.
تاريك ترين ساعات شب درست ساعات قبل از طلوع خورشيد است
پس هميشه اميد داشته باش.........we victory
رسم باشد بر مزار عاشقان رويد گلي
شمع سوزدو خواند بلبلي
بر مزار ما غريبان نه چراغي نه گلي
نه پر پروانه سوزد نه نواي بلبلي
دلم گرفته از آدمايي كه مي گن دوست دارم اما معني شو نمي دونن از آدمايي كه مي خوان مال او باشي اما خودشون مال تو نيستند از اونايي كه زير بارون برات ميميرن ولي وقتي آفتاب مي شه همه چيز يادشون ميره
با يك دل غمگين به جهان شادي نيست تا يك ده ويران است آبادي نيست تا در كل جهان يك زندان هست هيچ كجاي دنيا ˝ آزادي ˝ نيست.
فيلسوفي به يك رفتگر گفت برات متأسفم شغل تو سخت و كثيف است رفتگر در پاسخ گفت متشكرم اما حرفه ي شما چيست؟؟
فيلسوف گفت: من ذهن انسان ها ، رفتار آنها ، تمايلات و علايقشان را مطالعه مي كنم رفتگر به جارو زدن ادامه داد و گفت من هم براي شما متأسفم.
هميشه سخت ترين سيلي رو از كسي مي خوري
كه روزي بهترين نوازشگر بود.